این حسین کیست؟
نمیدانم تا کنون د ر روستاهای دور و کم جمعیت بودهاید یا نه؟ من به اقتضاء طلبگی گاهی برای تبلیغ در چنین محلهای بودهام. مردم شور و شوق عجیبی برای عزاداری دارند. تقریباً همه شریک میشوند. این عراداری را کسی جز اهالی روستا نمیبینند. و هیچ کس هم آنها را با دیگر هیئتها مقایسه نمیکند. هر سال هم این برنامه هست. همان نوحه ها همان نوحه خوانها و همان مسچد و همان حال... و همان شور و شوق. من گاهی که در چنین روستاهایی بودم فکر میکردم که چه چیزی عامل این حرکت است و همیشه آن را با داستان دهه فجر مقایسه میکردم که کاملاً دولتی شده و نمی فهمیدم که چه عاملی محرم را به یک فرهنگ و بلکه به یک نیاز تبدیل کرده است.شما حتی اگر عزاداری در یک روستای 200 نفری را به هنجار و تربیت اجتماعی برگردانید نمیتوانید عزاداری سه نفر شیعه را در خلوت یک کشور بیدین این طور توجیه کنید.یا مصیبتهایی که شیعه در طول زمان برای بزرگداشت یاد حسین(ع) کشیده است را. شیعیانی که پای برخی از آنها در اوقات دیگر سال به مسجد نمی خورد. برخی حتی نماز نمیخوانند. ای کاش ببیند که مردم در محرم چه میکنند . دسترنج زندگی خود را خرج هیئت می کنند و با پارسال مقایسه میکنند و برخی حسرت سالهای دور را میخورند وبرخی هم خوشحال که امسال چون دو تا طبل بیشتر بود دسته عزاداری هماهنگتر بود. آیا اینها همه تربیت اجتماعی و دینی است و تأثیر کار مداحان یا آخوندها و یا صفویه است؟ در روایتی آمده است:
قتل حسین چنان حرارتی در قلبهای مؤمنان ایجاد کرده که تا ابد به سردی نخواهد گرایید. (مستدرک الوسائل/ ج10/ ص318)